پست‌ها

نمایش پست‌ها از نوامبر, ۲۰۱۶
دوستم یه هاسکی داره که من جونم براش در می‌ره،البته الان دوماه بیشتره که ندیدمش و به این زودی ها هم نمی‌بینمش. گاهی وقتها که هاسکی‌ه خوابیده بود من آزارهای نرمال یه انسان عا...

که آفتاب رها گشتن قناری هاست

برای اولین بار رفتم تشییع جنازه، صبح سرد و آفتابیِ آبان، آسمون آبی، درختها هنوز سبز. وقتی پشت تابوت از زیر درختها رد میشدیم، دستهای مامان که هق هق میکرد رو محکم گرفته بودم ...