دندانم درد مي كرد
با من نبرد مي كرد
مادر مسواكي آورد
مسواك پاكي آورد
از آن روز مي كنم پاك
دندانم را با مسواك
دندان دارم پاكيزه
تيز و تميز و ريزه.
يادم نيست كدوم حرف رو تازه ياد گرفته بودم ، هفت سالم بود و مادرم از روي يه كتاب كمك درسي بهم ديكته مي گفت . فكر مي كنم براي حرف "‍ز" بود كه اين شعر رو ديكته نوشتم .اونموقع از اين شعر بدم مي اومد مخصوصا از دندون ريزه و از مسواك پاك.
الان بعد از دوازده ، سيزده سال ، همين كه يكي از دندون هام درد بگيره اين شعر رو مثه يه روبات مي خونم ، اگه بخواين بدونين هنوزم ازش بدم مياد.


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

Pioneer Species