۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

دندانم درد مي كرد
با من نبرد مي كرد
مادر مسواكي آورد
مسواك پاكي آورد
از آن روز مي كنم پاك
دندانم را با مسواك
دندان دارم پاكيزه
تيز و تميز و ريزه.
يادم نيست كدوم حرف رو تازه ياد گرفته بودم ، هفت سالم بود و مادرم از روي يه كتاب كمك درسي بهم ديكته مي گفت . فكر مي كنم براي حرف "‍ز" بود كه اين شعر رو ديكته نوشتم .اونموقع از اين شعر بدم مي اومد مخصوصا از دندون ريزه و از مسواك پاك.
الان بعد از دوازده ، سيزده سال ، همين كه يكي از دندون هام درد بگيره اين شعر رو مثه يه روبات مي خونم ، اگه بخواين بدونين هنوزم ازش بدم مياد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر