من و دوتا خواهرم داریم از خیابونی پر درخت می گذریم . نارون ها ، کهنه و تنومند شاخه هاشون به هم رسیده و روی خیابون سقف سبزی زده اند.
خواهر بزرگم می گه : آخرش انقد به اینا نمی رسن که همشون خشک بشن .
من همون طور که سریع دارم باغچه ها و درخت ها رو آنالیز می کنم و هیچ نوآوری خرابکارانه ی جدیدی از طرف شهرداری نمی بینم می گم : چرا ؟ مگه چیکارشون کردن؟
می گه : چمیدونم ...نیگا همشون دارن زرد می شن .
به خواهرم نگاه می کنم که جدی جدی حواسش به رانندگیش هست ، موندم چطور براش توضیح بدم که در فصل پاییز برگ درخت ها زرد شده و می ریزد!
خواهر بزرگم می گه : آخرش انقد به اینا نمی رسن که همشون خشک بشن .
من همون طور که سریع دارم باغچه ها و درخت ها رو آنالیز می کنم و هیچ نوآوری خرابکارانه ی جدیدی از طرف شهرداری نمی بینم می گم : چرا ؟ مگه چیکارشون کردن؟
می گه : چمیدونم ...نیگا همشون دارن زرد می شن .
به خواهرم نگاه می کنم که جدی جدی حواسش به رانندگیش هست ، موندم چطور براش توضیح بدم که در فصل پاییز برگ درخت ها زرد شده و می ریزد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر