درو باز می کنم.حیاط تاریک کمی روشن می شه.سه تا بچه گربه ی روی دیوار که خلوتشون به هم خورده ، شروع می کنند به دویدن روی آبچک آلومینیومی.صدای برخورد پنجه های کوچیکشون روی آبچک جالبه.مثل صدای بارش تگرگ می مونه توی یه روز ساکت.
۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
cheghadr khoobe ke adam ghordrate shenavayi o tasavore to ro dashte bashe injoori mitoone az har chizi lezat bebare:)
پاسخحذف