دراز می کشم روی تختم و به گوشه ی سقف نگاه می کنم .ذهنم از همه چیز خالی می شه و فقط به مثلث ساده ی گچی ای که قسمتی از سقف هست فکر می کنم . در سخت ترین و مزخرف ترین شرایط جواب داده، همه چیز عادی می شه و حتی یه جورایی غیرعادی خوب می شه ... بعد معمولا یه آهنگ از روزهای دور به ذهنم میاد و هوس می کنم گوشش کنم .مثلا summer '68 پینک فلوید .
نمی دونستم کجا گذاشتمش و همین الان پیداش کردم .یه تکه هاییش منو یاد موسیقی متن بوچ کسیدی و ساندانس کید می اندازه .اونجایی که می رن مثلا بولیوی و پشت سر هم بانک می زنند.دلم می خواست یه روزی برسه که همچین موسیقی متنی داشته باشه زندگیم.از لحاظ هیجان می گم .
نمی دونستم کجا گذاشتمش و همین الان پیداش کردم .یه تکه هاییش منو یاد موسیقی متن بوچ کسیدی و ساندانس کید می اندازه .اونجایی که می رن مثلا بولیوی و پشت سر هم بانک می زنند.دلم می خواست یه روزی برسه که همچین موسیقی متنی داشته باشه زندگیم.از لحاظ هیجان می گم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر