۱۳۹۳ مرداد ۲۸, سه‌شنبه

آخ یه مریض دو روز پشت سر هم اومد که بین سالهای هفتاد و پنج تا هشتاد عقل و حافظه و همه چی اش رو از دست داده بود . همون چند دقیقه ای که نشسته بود و باهاش حرف زدیم که حوصله اش سر نره تا معاینه بشه هر چی گفت مال همون سالها بود . مثلن خیلی بی ربط میگفت جکی شراف . جکی شراف بازیگری هست که تو دهه ی هشتاد خیلی مشهور بوده . یا ازش پرسیدم جکی شراف کیه ؟ منظورت جکی کندی هست ؟ بعد با لبخند ملیح گفت که نه جکی کندی که زن رئیس جمهور ایالات متحده امریکا بود . انقد کیف کردم باهاش حرف زدم . هی یاد حرفهاش می افتم با خودم میخندم . امروز که اومده بود اولین چیزی که پرسید این بود که پرتقالها کجان ؟ یا دیروز همین که نشست و رفتیم بالا سرش برگشت به من که با روپوش سفید و ماسک وسط بخش پر مریض بالا سرش وایساده بودم گفت چی میخونی اینجا ؟ جانورشناسی ؟